۱۳۸۹ آبان ۱۷, دوشنبه

نقاشی بچه ها را چگونه تفسیر كنیم

نقاشی هایی از جنس احساس
نقاشی بچه ها را چگونه تفسیر كنیم
تفسیر نقاشی بچه ها


بچه‌ها معمولا در يک سالگي قلم به دست مي‌گيرند و با آن به کاغذ ضربه مي‌زنند، بدون آنکه بتوانند اثري روي کاغذ به جا بگذارند....

کم‌کم در سنين 18 تا 20 ماهگي، موفق به کشيدن خطوط مي‌شوند و ميل ذاتي‌شان به اثر‌گذاري و لذت بردن از کارهاي خودساخته، مهم‌ترين عامل در بروز شکل‌گيري اين خطوط است. به مرور زمان، آن خط‌ خطي‌هاي اوليه، معنا و مفهوم بيشتري پيدا مي‌کند و در حدود 3 سالگي، ديگر خط‌ نگاري کودک فقط براي لذت بردن از حرکت يا فشار مداد روي کاغذ نيست؛ بلکه او سعي مي‌کند با ترسيم تصاوير، احساسات دروني‌اش را متناسب با تجربه‌هاي زندگي کوتاه‌مدتش بروز دهد. از 5، 6 سالگي به بعد نيز کودک قدرت و توجه بيشتري براي نظارت بر واقعيات بيروني پيدا مي‌کند و چون لغات بيشتري آموخته است، بهتر از قبل مي‌تواند اختلاف اشيا را با هم‌ديگر درک کند. بنابراين نقاشي در اين دوران، ترسيمي است از چيز‌هايي که برايش مهم‌اند؛ حتي اگر در واقعيت قابل رويت نباشند.
سایت سلامت طی پرسش و پاسخی با یکی از محققان این مسئله را تشریح کرده است.


آيا نقاشي کودکان نشانه‌اي از تفکرات آنها است؟

بله؛ تصويري که کودکان از خودشان مي‌کشند با تصويري که آنها از خودشان در ذهن دارند، ارتباط مستقيم دارد. دختر‌بچه‌هايي که هميشه در خانواده از آنها تعريف و تمجيد مي‌شود، معمولا تصوير خودشان را زيبا و با لباس‌هاي پف‌دار مي‌کشند و اين خيلي خوب است که بچه‌ها خودشان را دوست داشته باشند. در عين حال، نقاشي کودکان براي روان‌پزشکان اطفال آنقدر مهم است که گاهي آنها از همين نقاشي‌ها به عنوان آزمون تشخيصي استفاده مي‌کنند.

اين آزمون چگونه و در چه گروه سني انجام مي‌شود؟

ما معمولا با نقاشي، يک شکل نيمه‌کاره مي‌کشيم و از کودکي که در طيف سني 5/3 تا 5/5 سالگي است، مي‌خواهيم آن را ادامه بدهد. بچه‌هايي که آن را خوب و قشنگ ادامه مي‌دهند، معمولا بچه‌هاي خوشحال و شادي هستند ولي کودکاني که شکل نيمه‌کاره را تبديل به يک نقاشي زشت و ترسناک مي‌کنند، معمولا از وحشت‌هاي مستقيم يا غير مستقيم رنج مي‌برند. از طرفي در تمام اجزاي نقاشي کودکان، از رنگ‌ها گرفته تا خطوط و اندازه‌ها، رازي نهفته است. مثلا دقت بيش از حد بچه‌ها به هنگام نقاشي يا تلاش فوق‌العاده‌شان براي اينکه هر چيزي سرجاي خودش ترسيم شود، مي‌تواند نشانه‌اي از استعداد ابتلا به وسواس در کودک تلقي شود. البته چيزي که قبل از تفسير نقاشي‌هاي کودکان بايد در نظر گرفت، توجه به شرايط و امکانات در دسترس آنها است. نمي‌توان از يک کودک با امکانات محدودتر و در شرايط دشوارتر همان انتظاري را داشت که از کودک ديگري با امکانات بيشتر و محدوديت‌هاي کمتر. اما به هر حال، اصول مشخصي در تفسير نقاشي کودکان وجود دارد.

مثال مي‌زنيد؟

بله؛ مثلا خطوط نقاشي کودک به تنهايي و بدون وابستگي به محتواي اثر، مي‌تواند بازتاب‌دهنده حالت‌هاي روحي و فکري او باشد؛ به نحوي که خطوط باز و بلند از راحتي و خوشحالي آنها حکايت مي‌کند و در مقابل، خطوط فشرده و کوتاه حاکي از ضعف عصبي آنها است. در عين حال، خطوط کوتاه و ناپيوسته‌اي که احساس مي‌شود کودک در کشيدن آنها دچار ترديد شده يا از کشيدن آنها منع شده، نشانه خجالتي بودن او است. فضاي نقاشي هم يکي ديگر از ارکان نقاشي است که نشان‌‌دهنده نحوه ارتباط و شيوه واکنش نشان‌ دادن کودک به محيط اطراف است. بچه‌هاي خجالتي و کم رو که اعتماد به نفس پايين‌تري دارند، معمولا ترجيح مي‌دهند در يک کاغذ کوچک يا در گوشه صفحه يا در قسمت محدودي از فضاي صفحه نقاشي بکشند. کودکان غمگين و گوشه‌گير معمولا نقاشي‌هايشان را متمايل به سمت چپ کاغذ مي‌کشند و بچه‌هايي که خط‌خطي‌هايشان را در مرکز کاغذ قرار مي‌دهند، معمولا بر احساسات‌شان توجه و تمرکز بيشتري دارند. از طرفي، تعداد رنگ‌هاي به کار‌ رفته در نقاشي‌ کودکان نيز از اهميت زيادي برخوردار است.

منظورتان اين است که تعداد رنگ ها در نقاشي کودکان بيانگر حالات دروني آنها است؟

ببينيد؛ بچه‌هايي که در زندگي با مشکلات بيشتري مواجه‌اند، مثل بچه‌هاي طلاق و ساير بچه‌هايي که به هر ترتيب در زندگي‌شان شوک بدي به آنها وارد شده، معمولا در نقاشي‌هايشان بيشتر از 3 رنگ استفاده نمي‌کنند و اغلب اوقات، يکي از اين 3 رنگ‌ نيز بنفش است که علاقه کودکان به اين رنگ، گوياي اضطراب آنها است. درمقابل، بچه‌هايي که آسودگي بيشتري دارند، معمولا بيشتر از 5 رنگ در نقاشي‌هايشان استفاده مي‌کنند. براي بيشتر بچه‌ها، نقاشي کشيدن به مثابه يک سرگرمي جذاب است و نتيجه نقاشي چندان مورد توجه‌شان نيست. به همين دليل، به مربيان مهد کودک نيز توصيه مي‌شود به روند نقاشي اهميت بدهند و امکانات کافي را براي بچه‌ها فراهم کنند. ضرورتي ندارد که آنها حتما از رنگ‌هاي واقعي در نقاشي‌هايشان استفاده کنند و لزومي ندارد که هميشه برگ‌ها را سبز بکشند. البته بچه‌هايي که در زندگي با مشکلات بيشتري مواجه‌اند، معمولا اثر رنگ‌ها را با فشار بيشتري روي کاغذ وارد مي‌کنند و بيشتر اوقات، نقاشي‌‌شان فقط خط‌‌خطي است.

اين درست است که بگوييم اولين کسي که کودک در نقاشي‌هايش مي‌کشد، مهم‌ترين فرد از لحاظ عشق و علاقه يا ترس و دلهره در زندگي اوست؟

خب؛ شکل اول معمولا همان کسي است که ذهن کودک را بيشتر از ديگران به خود مشغول کرده است. بچه‌ها اين شکل را با دقت زياد و رعايت جزييات بيشتري ترسيم مي‌کنند و برعکس، کم‌اهميت‌ترين فرد براي کودک، يا اصلا نقاشي نمي‌شود يا کوچک‌تر و دورتر از همه و با کمترين جزييات ممکن نقاشي مي‌شود. اگر کودک، تصوير خودش را در نقاشي‌هاي خانوادگي نکشد، اين امر نشانه عدم احساس راحتي او در خانواده است. چيزي که من در نقاشي کودکان به آن توجه مي‌کنم، همين جزييات است زيرا جزييات نشانه هوش است و بچه‌هايي که جزييات را بهتر مي‌کشند معمولا باهوش‌ترند. بچه‌اي که هر 5 انگشت دست‌ آدم را توي نقاشي‌هايش ترسيم مي‌کند، بچه‌ با‌هوشي است. با‌هوش‌ها معمولا با دقت زيادي تمام اعضاي بدن را مي‌کشند و فراموش کردن برخي از اجزا شايد فقط از سر بي‌توجهي‌شان باشد اما اگر کودکي هميشه يک عضو يا يک چيز مشخص را نکشيد، اين مي‌تواند معناي خاصي داشته باشد.

والدين در اين بين چه نقشي دارند؟

نبايد اين نکته را ناديده گرفت که در دادن موضوع نقاشي به کودکان‌مان نيز بايد از موضوعات کلي و ملموس استفاده کنيم. مثلا از آنها بخواهيم يک مزرعه خوشحال، يک محل خطرناک يا يک دنياي تميز را نقاشي کنند. مهم‌ترين رکن در نقاشي کودک، خوشحالي است. بچه مي‌تواند حتي يک کوسه را خوشحال بکشد. بايد اجازه بدهيم بچه‌ها بدون محدوديت نقاشي بکشند و آموزش‌هايمان را به بعد از 7 سالگي موکول کنيم زيرا تا قبل از اين سن، بازي و نقاشي آزاد به مراتب بهتر و مفيدتر از هر آموزشي است. از طرفي، کپي کردن از نقاشي ديگران، مانع بروز خلاقيت کودکان مي‌شود و تکرار اين کار مي‌تواند نشانه ضعف اعتماد به نفس کودک باشد اما در مقابله با چنين مواردي، واکنش شديد و مستقيم والدين نه تنها مشکلي را حل نمي‌کند بلکه موجب افزايش حساسيت و گرايش بيشتر کودک به اين کار مي‌شود. در چنين شرايطي بهتر است از يک مشاور يا کارشناس کمک خواست. البته نبايد فراموش کرد که اصلا نيازي نيست بچه‌ها حتما خوب نقاشي بکشند يا در آينده يک نقاش ماهر و حرفه‌اي بشوند زيرا نقاشي براي کودکان صرفا ابزاري است براي بالا بردن کيفيت رشد روحي، عاطفي و فکري.

و سوال آخر اينکه آيا ميل به نقاشي کشيدن در همه کودکان وجود دارد؟

بله؛ حتي نقاشي نکشيدن يک بچه مي‌تواند نشانه ضعف او در برقراري ارتباط با ديگران يا بي‌علاقگي او به برقراري چنين ارتباطي باشد اما کمبود امکانات نقاشي، پافشاري‌ والدين در نقاشي کشيدن کودکان يا بي‌توجهي آنها به نقاشي کودک و به ويژه تمسخرشان مي‌تواند زمينه‌هاي بي‌انگيزگي بچه‌ها را فراهم کند. به همين دليل توصيه مي‌شود خط‌خطي‌هاي کودکتان را تشويق کنيد زيرا اين کار به افزايش اعتماد به نفس و شکوفايي خلاقيت آنها منجر مي‌شود. کمترين تشويق بزرگ‌ترها معمولا تعريف و تمجيد شفاهي از نقاشي کودکان است و نصب نقاشي آنها به ديوار اتاق نيز مي‌تواند يکي از بزرگ‌ترين تشويق‌ها براي کودکان باشد. اگر مي‌خواهيد انگيزه نقاشي را در بچه‌هايتان بيشتر کنيد، بهتر است خودتان هم با فرزندتان همراه شويد. يک کاغذ برداريد و بدون اينکه به کودک‌ نشان دهيد چه مي‌کشيد، با حالتي کودکانه سعي کنيد در حال نقاشي کردن، حس کنجکاوي او را تحريک کنيد و بعد از تمام شدن نقاشي، آن را به خود کودک و ساير اعضاي خانواده ‌نشان دهيد و پيشاپيش از ديگران بخواهيد در برابر نقاشي‌تان هيجان‌زده شوند. در عين حال، ساعتي از روز‌هاي تعطيل خودتان را به کار با رنگ و ترکيب‌ آنها با هم (حتي رنگ‌هاي پلاستيک ساختمان) اختصاص بدهيد و از کودک‌ بخواهيد در مورد نقاشي‌هايش برايتان توضيح بدهد و مطمئن باشيد با استفاده از اين روش‌ها موجب ارتقاي سلامت روان فرزندتان خواهيد شد.

هیچ نظری موجود نیست: